سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

90/4/23
11:32 ع

dostan ma hanoz mashhadim, khosh be halemon...!!
  

90/4/16
2:12 ع


* شهید مطهری(ره) تحول در فقه سیاسی را چگونه مطرح کرد؟

ـ حجت‌الاسلام لک‌زایی: استاد مطهری(ره) به لحاظ روش‌شناختی، فقه سیاسی را در ذیل مکتب اصولی‌ها مطرح ‌کرده و مفصل وارد نقد اخباری‌گری شده‌اند و دلیلش این است که در نظر استاد مطهری(ره) غیر از اینکه جایگاه سیاسی عالم دینی در مکتب اخباری نادیده گرفته شده است؛ حتی جایگاه تعالیم سیاسی دین نیز مورد غفلت قرار ‌گرفته است.
از نظر اخباری‌ها، احادیث و روایات، تنها منابع معرفتی دین هستند که می‌توان به آن‌ها مراجعه کرد و از سنت، فراتر نمی‌توان رفت، بنابراین قرآن و عقل به دلایلی کنار گذاشته می‌شوند و اجماع را نیز مورد توجه قرار نمی‌دهند.
اما وقتی استاد مطهری(ره) مبنای اصولی را انتخاب می‌کند، واضح است که در کنار سنت و حدیث، بحث قران و عقل نیز به لحاظ معرفت‌شناسی و روش‌شناختی مورد توجه قرار می‌گیرند. اما روش‌شناختی مکتب اصولی که استاد مطهری مورد توجه قرار می‌دهند از جهت اینکه به لحاظ فلسفی نیز با حکمت متعالیه پشتیبانی می‌شود از ظرفیت‌های بیشتری نسبت به اصولیون مشابه برخوردار است و این نیز به خاطر این است که استاد مطهری(ره) به لحاظ فلسفی، شاگرد حضرت امام‌(ره) و علامه طباطبایی(ره) است که این دو استاد نیز از صاحب نظران حکمت متعالیه بوده‌اند.
همانطور که از آیت‌الله جوادی آملی نقل شده است زمانی که حکمت متعالیه در فقه تأثیر می‌گذارد، باعث حیات فقه می‌شود و این حیات ظرفیت‌هایی در فقه سیاسی متفکرین ایجاد می‌کند که فقهای مشابه که از حکمت متعالیه برخوردار نیستند و لو اینکه روش شناختیشان اصولی است اما از آن ظرفیت‌ها برخوردار نیستند.
اثر سومی که در فقه سیاسی استاد مطهری(ره) تأثیر می‌گذارد، بحث ذخایر معرفتی است که شهید مطهری(ره) در حوزه فقه سیاسی آنها را مطرح ‌کرده است و ایشان علاوه بر اینکه مباحث فقه سیاسی امام خمینی(ره) را مد نظر قرار می‌دهند و مطرح می‌کنند، به ذخایر معرفتی مطرح در عصر مشروطه نیز توجه خاصی دارد و به تحلیل مباحث آیت‌الله نائینی و شهید شیخ فضل‌الله نوری پرداخته‌اند و در آثار خودشان، آنها را مورد توجه قرار داده‌اند، به همین خاطر است زمانی که با وقوع انقلاب اسلامی مواجه می‌شویم و حوادثی که به تدوین انقلاب اسلامی منجر شده است، دیده می‌شود که شهید مطهری(ره) با یک نگاه روشنی به تحولات نگاه می‌کند و مسئله رهبری فقیه جامع‌الشرایط در انقلاب برای ایشان پذیرفته و حل شده است.
در تبیین‌ها و روشنگری‌هایی که شهید مطهری(ره) دارند، هم نهضت‌های اصلاحی معاصر ایران و جهان اسلام را به خوبی تبیین می‌کند و نیز به خوبی از آنها برای انقلاب اسلامی استفاده می‌کند.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------
شهید مطهری(ره) مجالی پیدا نکرد تا مباحث فقه سیاسی را به شکل‌ گسترده مطرح کند
---------------------------------------------------------------------------------------------------------

شهید مطهری(ره) در سفرشان به فرانسه، ملاقاتی با امام خمینی‌(ره) ‌داشتند و زمانی که به ایران برمی‌‌گردند، از او سؤال می‌شود که امام خمینی(ره) را چگونه یافتید؟ شهید مطهری(ره) می‌گوید: کسی را یافتم که «آمَنَ بربّه و هَدَفِهِ و...» بود، یعنی امام خمینی(ره) هم به خدا و هم به هدفش و هم به مردم ایمان داشت و در واقع استاد مطهری(ره) پایه‌های نظریه مردم‌سالاری دینی را در جریان انقلاب تشکیل ‌داد زیرا آن بخش «آمَنَ بربّه و هَدَفِهِ و ...» همان بخش اعتقادات و دستورات دین است که محتوای جمهوری اسلامی می‌شود و در این بخش آمده است که امام خمینی(ره) مردم را نیز قبول داشت و معتقد بود مردمی که حضور فعالی در انقلاب دارند، انقلاب را تنها نخواهند گذاشت و این مطلب به جمهوریت و ساختار نظام و تحقق نظام از طریق حضور پرشکوه مردم برمی‌گردد.
شهید مطهری(ره) مجالی پیدا نکرد تا مباحث فقه سیاسی را به شکل‌ گسترده‌ای مطرح بکند و در حقیقت مردم از دیدگاه‌ها و نظریاتش محروم شدند اما همان اندازه بحث‌های پراکنده در آثار شهید مطهری(ره)، اگر مورد توجه محققین قرار بگیرد، یک اندیشه سیاسی را در حوزه فقه سیاسی شیعه به نمایش می‌گذارد که عناصر روش‌شناختی آن روشن است و نیز در قالب مکتب اصولی‌ها و هم عناصر و بنیادهای کلامی و فلسفی شهید مطهری(ره) به لحاظ فلسفی، چه حکمت متعالیه که از آن به عنوان فقه سیاسی متعالیه یاد می‌شود؛ یعنی فقه سیاسی استاد مطهری(ره) به عنوان فقه سیاسی متعالیه قابل ارائه است و به لحاظ کلامی، استمرار امامت در اندیشه شیعه است و فقیه جامع‌الشرایط به عنوان نایب امام معصوم(ع)، استمرار امامت را برعهده دارد؛ امام زمان(عج) غایب است اما امامت غائب نیست؛ یعنی امامت در قالب نیابت ادامه پیدا می‌کند، به لحاظ ساز و کار تحول در اندیشه اصولی در واقع فقه سیاسی متعالیه، فقه سیاسی است که بتواند متناسب با تحولات سیاسی اجتماعی بیرونی، دیدگاه اسلام را ارائه بدهد و استاد مطهری(ره) کسی است که می‌گوید: «از آغازی که قلم به دست گرفتم، پیوسته به دنبال پاسخ‌دادن به مسائل روز بودم تا به شبهات و هجمه‌هایی که نسبت به اعتقاد دینی مطرح می‌شود پاسخ بدهم»، بنابراین استاد مطهری(ره) در کلی‌بودن اندیشه‌‌اش و در فقه سیاسی نیز، مرزبانی از مکتب اسلام را در نظر داشت.
پاره‌ای از اظهار نظرهایی که در مورد فقه سیاسی استاد مطهری(ره) صورت گرفته است، نباید به گونه‌ای باشد که کمبود فرصت او را در تبیین این نظریه را نادیده بگیرد و باید مباحثی که فعلا در آثار ایشان موجود است را تمام یافته تلقی کرد؛ یعنی اگر این استاد، شهید نمی‌شد، یقینا مباحث دیگری را راجع به تحولات انقلاب اسلامی نیز مطرح می‌کردند.

-----------------------------------------------------------------------------------------------
شهید مطهری درصدد احیای اسلام در مقابل تجدد انسان‌محور و سکولار غرب بوده است
-----------------------------------------------------------------------------------------------

* آیا فقه شیعه می‌تواند پاسخگوی نیاز مدرن باشد و آیا لازم است که فقه شیعه با دنیای مدرن مقایسه شود؟ و همچنین آیا فقه سیاسی از نظر شهید مطهری(ره) یک دانش تولید کننده است یا مصرف‌کننده؟

ـ حجت‌الاسلام بهروزلک: با توجه به اشتغال و دغدغه‌های کلانی که شهید مطهری(ره) عنوان می‌کردند، باید اندیشه سیاسی شهید مطهری(ره) را جستجو کرد و شاید به وسیله شیوه‌ای که مرسوم است، از فقه سیاسی سخن گفته شود؛ یعنی برگرداندن احکامی که به منابع چهارگانه صادر می‌شود و شیوه و اسلوب فقهی که از ادله اربعه در بُعد یک حکم بحث می‌کند، شاید با پایبند‌بودن به صورت اختصاصی، توقع به جایی نباشد که از شهید مطهری(ره) این گونه طلب شود.
شهید مطهری(ره) در اواخر عمرشان به دلیل سخنرانی‌ها ، همایش‌ها و نظراتی که در مناظرات اعلام می‌کردند، یک لایه‌هایی را در سیاست اسلامی را مطرح کرده‌اند و شاید آن چیزی را که شهید مطهری(ره) از آن یاد کرده است و دیدگاه‌های خودش را در آن مطرح کرده است، یک نوع زمینه کلی کلام و اندیشه سیاسی با ترکیبی از مباحث فلسفه سیاسی، مباحث کلام سیاسی و یکسری تحلیل‌هایی که راجع به تحلیل ماهیت پدیده‌های اجتماعی است و آن را از یک نوع رویکرد جامعه‌شناختی مطرح کرده است، بنابراین با نگاه به اندیشه سیاسی شهید مطهری(ره)، او جزء یکی از مصلحان و احیاء‌گرانی قرار می‌گیرد که درصدد احیای اسلام در مقابل تجدد انسان‌محور و سکولار غرب است. بنابراین شهید مطهری(ره)، اندیشه‌ها و دغدغه‌های زمان خودش را به نوعی از یک سو، پاسخگویی به شبهات و انحرافاتی که صورت گرفته بود، قرار داد و از سوی دیگر درصدد دوری‌گزیدن از رویکردهای تحجر‌گرایانه‌ای که از زمان، عقب هستند و قادر به فهم نیازهای زمان و عمیق اسلام نیستند.
اگر رویکرد مسئولیت‌محوری را که شهید مطهری(ره) برای جامعه در کتاب جامعه و تاریخ مطرح ‌کرده است، علاوه بر مسئولیت آحاد و افراد جامعه، هویت جمعی را نیز مطرح کرده است و این نشان می‌دهد که یک نوع رویکرد اجتماعی وجود دارد.
شهید مطهری با فلسفه کلان اجتماعی خودش، بحث دخالت دین را مطرح می‌کند و وقتی به کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» شهید مطهری(ره) مراجعه می‌شود، شهید مطهری(ره) دغدغه‌ای نسبت به پاسخ این مسئله داشت که چگونه اسلام می‌تواند، مقتضیات اجتماعی هر زمان را تامین کند و نیز شهید مطهری(ره) در مقابل افرادی از اندیشمندان و مصلحان اسلامی که به نوعی، دلدادگی به غرب نیز دارند، مانند محمد اقبال یا غرب‌گرایانی که اسلام را به شیوه مارکسیستی یا لیبرالیستی مطرح می‌کنند، اعلام موضع می‌کند.

---------------------------------------------------------------------------------------
از نگاه شهید مطهری نظام اسلامی، نظامی است که فقیه در رأس آن باشد
---------------------------------------------------------------------------------------

*شأنیت دخالت ولیّ‌فقیه در حکومت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری(ره) چیست؟

ـ حجت‌الاسلام لک‌زایی: عمل و رفتار سیاسی از یک طرف و افکار سیاسی شهید مطهری(ره) از طرفی باید یکدیگر را تکمیل کنند و نباید در تحلیل اندیشه شهید مطهری(ره) مسیری طی شود که به تضاد برسد. بنابراین شهید مطهری(ره) از سوی امام خمینی(ره)، به عنوان عضو شورای انقلاب تعیین شده بود و او درخواست امام خمینی(ره) را پذیرفت.
شهید مطهری(ره) برای دیدن امام خمینی(ره) به فرانسه رفت و از ایشان کسب تکلیف کرد و زمانی که امام خمینی(ره) به ایران بازگشتند، شهید مطهری(ره) ستاد استقبال از امام‌خمینی(ره) را تشکیل داد و سپس در خدمت امام خمینی(ره) بود و با وارد شدنش به حوزه‌های مختلف به فعالیت پرداخت و با واردشدن به فضاهای انقلابی بود که به شهادت رسیدند.
بنابراین استاد مطهری(ره) در کنار نقش تئوریکی خود، اقدامات عملی نیز داشت اما با یک فضای عملی باید دید که شهید مطهری(ره) در اندیشه سیاسی خودشان چه مواردی منظورشان بود. آن چیزی که از این مطلب فهمیده می‌شود این است که امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب و ولیّ فقیه جامع‌الشرایط خودشان را در سطح یک رئیس‌جمهور تنزل می‌دهند و پایین می‌آورند و شأن امامت و نیابت از امام در فقه و فلسفه و کلام سیاسی شیعه، یک شأن اجرایی در این حد و مقام نیست و در حقیقت شأن و جایگاه اصلی رهبر این است که امت را هدایت کند تا به قرب الهی نیز نائل آیند و در واقع فلسفه دولت در مکتب اهل بیت(ع)، فراهم‌کردن زمینه‌های قرب به خدا است و خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» یعنی «و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند»، و همچنین خداوند در جای دیگری از قرآن کریم می‌فرماید: انبیاء برای انسان‌سازی مردم آمده و مبعوث شدند.
بنابراین وظیفه رهبر الهی این است که به گونه‌ای امور را پیش ببرد و سازماندهی بکند که امور کشور توسط خود مردم انجام و مدیریت شود. بنابر تعریف استاد مطهری(ره) در کتاب «مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی»، رهبر وظیفه دارد تا انسان را در سه ساحت پشتیبانی کند، البته با توجه به ساحت‌های وجودی انسان، ابتدا ساحت عقلی مد نظر است؛ یعنی رهبر باید اعتقادات را آن گونه که تحت نظر تعالیم اسلامی است ارائه کند و در نتیجه اعتقادات و باورها، بنیاد یک جامعه نیز می‌شود.
ساحت دوم مربوط به حوزه گرایش‌ها می‌شود و عملکرد رهبری در این حوزه این گونه است که فضائل و رذایل را در یک مجموعه منظم ارائه می‌کند و این مربوط به ساحت قلب می‌شود که از آن به عنوان اخلاق نیز یاد می‌شود. جامعه اسلامی، جامعه‌ای است که به لحاظ اخلاقیت و گرایش‌ها، فضیلت محور باشد. سطح سوم مربوط به ظواهر، حواس و رفتارها است و در این سطح، عمده آن چیزی که مورد توجه دین اسلام قرار گرفته است و رهبر وظیفه تبیین‌کردن آن را به عهده دارد، مربوط به حوزه فقه است و در واقع فقه به رفتارها نظم می‌بخشد. بنابر این اگر برای هر کدام از این سه سطح، اصطلاحی بخواهد آورده شود، سطح اول، سطح عقلانیت، سطح دوم، سطح فضیلت و سطح سوم سطح شریعت نامیده می‌شود.
تبیین‌هایی که استاد مطهری(ره) درباره جمهوری اسلامی در صدا و سیما دارد این است که می‌فرماید جمهوریت قالب و اسلامیت محتوی است و در واقع استاد مطهری(ره) با ظرافتش، مردم سالاری دینی را از دیگر نظام‌ها جدا می‌کند و همچنین نظام‌های سیاسی را با روش استاد مطهری(ره) در سه گروه می‌توان آن را طبقه‌بندی کرد: دسته اول نظام‌هایی است که نه با خدا و نه با مردم کار دارند، مانند حکومت‌های دیکتاتوری و استبدادی، دسته دوم حکومت‌هایی هستند که صرفاً متکی به مردم هستند و کاری به خدا و دین و پیغمبر ندارند و به آنها مردم‌سالار یا دموکراتیک گفته می‌شود، دسته و الگوی سوم دسته‌ای است که با مردم و دین و خدا و پیغمبر کار دارد، اما جایگاهشان متفاوت است یعنی دین تعیین کننده محتوی، رهبری، ایدئولگ است و ایدئولگ کسی است که زمام امور جامعه را بر عهده دارد و سیاست‌های کلی را تعیین می‌کند و بر حرکت کلی جامعه اشراف دارد اما از طرفی در یک بخش، شکل و ساختار وجود دارد و این براساس خواست و نظر و بیعت مردم تعیین می‌شود.
از دیدگاه استاد مطهری(ره) در ساختار حکومت اسلامی یک عنصر غیرقابل تغییر است و آن عنصر رهبری است؛ یعنی نظام اسلامی، نظامی است که رهبر در رأس آن باشد. در زمان پیغمبر(ص) رهبری جامعه بر عهده خودشان است و در زمان امام معصوم(ع) نیز خود امام معصوم(ع) رهبری را بر عهده دارند، اما در عصر غیبت، رهبر، فقیه جامع‌الشرایط است، اما بقیه عناصر و ساختارها به صورت اقتضایی است؛ یعنی باید متناسب با دستاوردهای بشری نگاه کرد که بهترین ساختار و نیازها چه چیزی است؟ به عنوان نمونه نگاه می‌شود که سیستم استانداری باشد یا ایالتی و فدرال و همچنین منصب، نخست‌وزیری باشد یا نباشد که بخواهیم آن را حذف کنیم، یعنی همه اینها اقتضایی است و بر اسا تجارب بشری و مقتضیات زمان و مکان در این بخش‌ها تصمیم گرفته می‌شود؛ عنصر رهبری، عنصری غیرقابل تغییر و ثابت است.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
عده‌ای به دنبال تحریف اندیشه‌ سیاسی شهید مطهری هستند و وی را مخالف ولایت مطلقه تعریف می‌کنند
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* از نگاه شهید مطهری آیا ولایت فقیه انتصابی است یا انتخابی؟

ـ حجت‌الاسلام بهروزلک: آن چیزی که در سال‌های 56 و 57 مطرح بوده این است که مردم، انقلاب کردند و عملا رهبری دینی را پذیرفتند و ممکن است که برخی از افراد این اشکال را بکنند که چرا در مبارزه مسلحانه، از اسلام‌گرایان سرمایه‌گذاری بیشتری کرده‌ایم و اما آن چیزی که مهم شمرده می‌شود این است که مردم به اقبال خودشان، رهبری دینی را پذیرفتند و از میان تمام کاندیده‌ها و گزینه‌های مختلف، امام خمینی(ره) به عنوان یک شاخص رهبری مورد اعتبار عمومی قرار گرفتند؛ یعنی آن چیزی که در متن قانون اساسی 58 مطرح شده است، اقبال عمومی مردم است و این اقبال عمومی نشانگر این است که میان رهبری و امت یک نوع هماهنگی و ارتباط بسیار وثیقی وجود دارد و این، اصلی است که تا به حال، رهبر معظم انقلاب به عنوان محبوب‌ترین شخص در نظارت جمهوری اسلامی ایران است و هیچ تقابلی میان امام خمینی(ره)، ولایت فقیه و مردم رهبری نیست و زمانی تقابل به وجود می‌آید که یک نوع دوگانگی میان استبداد و دموکراسی با نگاه غربی ایجاد بشود و غربی‌ها به خاطر نگرش انسان‌محورانه و سکولاریستی خودشان، ماهیت این حکومت اسلامی را که یک رابطه عاطفی و عقلانی و حتی عاشقانه بین امت و امامت وجود دارد را نمی‌توانند خوب تصور و درک کنند و قائلند که دموکراسی غربی است یا لیبرالیسمی و اگر این نباشد، حتما استبدادی است در حالی که این طور نیست.
زمانی، فردی به امام خمینی(ره) اشکالی کرده بود و گفته بود که امام خمینی(ره) درباره مطلبی، تناقض‌آمیز سخن گفته است، اما اشکال از اینجا است که فکر می‌کنند جمهویت فقط به شکل لیبرال دموکراتیک است، در حالی که این طور نیست و شهید مطهری(ره) در جاهای مختلف، مسئله حاکمیت الهی را نیز مطرح کرده است.
شهید مطهری(ره) یک پایگاهی را ‌پذیرفت که در اسلام، خداوند و اهل بیت(ع) به دلیل اینکه عصمت و اعلمیت دارند و این حق را از جانب خداوند دارند که به عنوان راهنما و امام نصب شوند و عده‌ای سعی کرده‌اند که تفسیر خاصی از شهید مطهری(ره) ارائه بدهند، اما عمل منصفانه‌ این است که هر دو بخش از فرمایشات شهید مطهری(ره) نیز در کنار هم قرار گرفته بشود و همچنین زمانی که مقام معظم رهبری نیز مکتب سیاسی امام خمینی(ره) را توضیح دادند، پنج محور را مدنظر قرار ‌دادند، اولین نقش و تأثیرگذاری کلیدی، مردم هستند و بحث اینجاست که آیا مردم در مشروعیت دخالت می‌کنند یا در اجرا؟ و قرآن کریم تصریح کرده است که امر مسلمانانی که تسلیم خدا و پیغمبر(ص) شده‌اند، پذیرفته شده است؟
شهید مطهری(ره) در عبارتی تحمیل را نفی می‌کند و می‌گوید: نباید ایده‌ها به مردم تحمیل شود و این باید در حقیقت براساس رضایت مردم باشد.
نتیجه سخن این است که شهید مطهری(ره) الگویی از نظام سیاسی طراحی می‌کند و در مصداق و اجرا شهید مطهری(ره) قائل است که مردم در انتخابات، حضوری جدی داشته باشند و این همان انتخاب رهبر به وسیله مردم است.
شهید مطهری(ره) بخش سومی را در دو بخش دموکراسی و استبداد ایجاد می‌کند و آن حکومت جمهوری اسلامی است و در این حکومت، حاکمان توسط خداوند مستقیما یا غیر مستقیم مشخص می‌شود و مردم نیز در این فضا حاکمان را همراهی می‌کنند و نقش مردم در مدیریت و اجرائیات بارزتر و شاخص‌تر خواهد بود.

-----------------------------------------------------------------------
شهید مطهری مشروعیت ولی‌فقیه را از ناحیه خداوند می‌داند
-----------------------------------------------------------------------

* آیا مردم به عنوان جزءالعلة در اندیشه شهید مطهری(ره) که مشروعیت می‌دهد نه مقبولیت، می‌‌توانند دخالت داشته باشند؟
ـ حجت‌الاسلام لک‌زایی: در مجموعه فرمایش‌های استاد مطهری(ره) برای حکومت اسلامی سه رکن را می‌‌توان نام برد: رکن اول استحقاق، لیاقت و صلاحیت است، رکن دوم مشروعیت است و مصداق آن در قرآن آمده و بعد از اینکه خدا حضرت ابراهیم(ع) را مورد امتحانات مختلفی قرار داد و حضرت ابراهیم(ع) سربلند از آن بیرون آمد، خداوند به او گفت: الان به مقصد امامت رسیده‌ای، سپس حضرت ابراهیم(ع) از خداوند سؤال می‌کند که آیا ذرّیه من نیز شامل این منصب می‌شوند یا نه؟ سپس خداوند ‌فرمود: «لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» یعنی عهد من یعنی امامت به ستمکاران نمی‌رسد.
بعثت در چهل سالگی پیامبر(ص) اتفاق افتاد اما حکومت در 53 سالگی پیامبر(ص) تشکیل شد، یعنی در سیزده سالی که پیامبر(ص) در مکه بودند حکومتی تشکیل نشد و در حقیقت مشکل همان رکن سوم یعنی قدرت است. یعنی رهبر دینی برای تشکیل دادن حکومت باید قدرت تشکیل حکومت را داشته باشد و این قدرت همان عنصر مردمی است. بنابراین علامت قدرت همان اقبال عمومی مردم است و بدون بسط ید و قدرت نمی‌توان کاری کرد.
مشروعیت از ناحیه خداوند متعال تولید می‌شود و خداوند گفته است، تکلیف موقعی متوجه انسان می‌شود که قدرت داشته باشد یعنی اگر مردم از پیغمبر(ص) اقبال نکنند، حکومتی تشکیل نمی‌شود.

---------------------------------------------------------------------------------------
مقام معظم رهبری قائلند که اصول‌گرایی بدون اصلاح‌طلبی «دگم‌اندیشی» است
---------------------------------------------------------------------------------------

* علت اینکه «ولایت مطلقه فقیه» مترقی‌ترین مدل حکمرانی است، چیست؟

ـ حجت‌الاسلام بهروزلک: انسان‌ها به لحاظ کلیت خودشان، یک سری نیازها و ویژگی‌هایی دارند که باید تبیین بشود، و این نیازها باید مدنظر قرار گرفته شود، بحث اینجاست که چه کسی باید این نیازها را تشخیص بدهد؟ و نگرش اسلامی مبتنی بر این اصل است که خداوند به عنوان خالق انسان‌ها تشخیص کاملی در دین خودش نسبت به تأمین نیازها ارائه کرده است و در واقع اگر ایدئولوژی نظام امامت و مباحث کلامی شهید مطهری(ره) را مدنظر قرار داده شود، می‌‌توان استخراج کرد که خداوند بهتر می‌‌تواند نیازهای انسان را تأمین بکند.
در حکومت استبدادی، حاکمی که در رأس کار است، تشخیص شایسته‌ای را اصلا ندارد؛ یعنی آن حاکم یا بر اساس نظامی مورثی به حکومت رسیده است و یا با قدرت خودش؛ و در طول تاریخ دیده شده است که مستبدان، خواسته‌ها و هواهای نفسانی خودشان را بر دیگران تحمیل می‌کردند و غالبا نیز با مصالح امت در تعارض و تضاد قرار می‌گرفت.
مقام معظم رهبری قائلند که اصول‌گرایی بدون اصلاح‌طلب دگم‌اندیشی است و اصلاح‌طلبی بدون اصول نیز باعث هرج و مرج خواهد شد.
بنابراین مترقی بودن نظام جمهوری اسلامی از این اصل نشأت می‌گیرد که دارای اصول است و نیز دارای تأمین نگرش‌های مردم است و ترکیب این دو همان اصل، نظام مقدس جمهوری اسلامی است و یقینا در نظام عالی اسلامی که نظامی مهدوی(عج) نیز است مردم با اراده خودشان سراغ امام زمان(ع) خواهند رفت و درک می‌کنند که بهترین راه این است که از امام معصوم(ع) تبعیت شود و به گفته امام خمینی(ره) در دموکراسی‌های غربی ظاهر قضیه مردم هستند اما در پشت صحنه مافیای قدرت هستند که حتی با تبلیغات کاذب نیز، جوهای کاذب را ایجاد می‌کنند.


90/4/8
2:11 ص


   بسیار جالب است، حتما بخونید، اگر مهاجرید حتما خوشتان میاد.

شیخی را از احوالات مهاجرت پرسیدند،  بگفت هم چون شب اول قبر ماند و هرکسی را بسته به سنگینی نامه‏ی اعمالش حکمی دگر است. لیک اهل سلوک فرموده اند که هفت مرحله دارد و مرتبت هرکدام را ندانی مگر از آن مرحله به سلامت بیرون آیی و اگر مرد راه نباشی به خوان هفتم نرسی.

اول- نیت: آن لحظه است که مهاجر به ستوه می آید و عزم هجرت می کند .از این نقطه فرد از خاک خود کنده شده است و ولوله ی عزیمت در جانش افتاده و به جرگه ی مهاجرین پیوسته است. از مناسک  این مرحله سعی بین صفا و مروه و دویدن به دنبال وکیل و انتظاردر صف طویل درب سفارت و دار الترجمه و آزمون آیلتس و تافل و نوافل و ال و بل  است و این خود اول قدم است.

دوم- استجابت: زمانی است که صبر مسافر به بار می نشیند و مهر ویزای بلاد خارجه بر پاسپورت وی کوبانده می شود. مهاجر در این مرحله خود را پیروز ترین مردمان جهان می داند و هم وطنانش را به چشم کور کچل هایی می بیند که در باتلاق بی فرهنگی و ترافیک و فقر فرو می روند و به خود افتخار می کند که به زیرکی و رندی از این جهنم جهیده است.

سوم- عزیمت: مرحله ی گذاشتن تمام وابستگی ها از خانه و زندگی و متعلقین و متعلقات  و دوستان و اقوام است. برخی این مرحله را به مرگ تعبیر کنند. با هجوم خاطرات و دلبستگی ها  اندک اندک ترس و تردید در مهاجر فزونی می گیرد. سرانجام وی زندگی اش را در چمدانی جمع می کند و پس از گذشتن از زیر آیینه و قران به سمت ناشناخته رهسپار می شود. فرودگاه امام خمینی آخرین بخش این خوان است.

چهارم- شعف: مهاجر چون در بلاد کفر فرو می آید  خود را در بهشتی می یابد سبز و تمیز و منظم، مردمانش خندان و جوی های شراب روان و لعبتکان ... لخت نیمه عریان و مو طلایی شادان  در بیکینی از کنار وی عبور می کنند. مردان را در این مرحله شعف دو برابر نسوان است و قالباٌ هنوز عرق راه از چهره بر نگرفته بر در عرق فروشی و  نایت کلاب و بار و دیسکو و استریپ کلاب  صف می بندند تا  سیر و سلوک عرفانی خویش آغاز نمایند.

پنجم- بحران هویت: مهاجر تلاش می کند هویت گذشته اش را فراموش کرده و در جامعه ی جدید ذوب شود. وی  ناگهان از کلثوم جوراب آبادی سنگ سری اصل تبدیل به کاترینا ماریا سانتا کروز می‏شود. اگر از جماعت نسوان باشد در این مرحله   بطور حتم موههای خود را بلوند می کند و با پوست سیاه سوخته و ابرو پاچه بزی و کله ی طلایی زهره‏ی هر بیننده ای را می برد. در این مرتبه از سلوک دامن‏های کوتاه  و بیرون انداختن ران های چاق و سلولیتی و پوشیدن لباس های آلاپلنگی و استفاده مکرر از کلمات اوه مای گاد و اوه شیت از اوجب واجبات می باشد.

ششم- قربت: در این مرحله مهاجراندک اندک متوجه می شود که در دیار جدید غربیه است و به احتمال قوی غریبه هم باقی خواهد ماند و خودش هم چیزی شبیه همان مردم کور کچلی است که از آنها فرار کرده است و هیچ سنخیتی با این مردم خونسرد و مامانی و قد بلند ندارد. جلوی آینه می ایستد وناگهان می بیند که یک شرقی کوتوله و احساساتی و قانون گریز و سیاه سوخته است و با موهای طلایی اش نه تنها شبیه نیکول کیدمن نشده بلکه شبیه هویج شده است. در اینجا مهاجر ناگهان دچار نوستالژی شدید برای کشک بادمجان و دلمه و دیزی با نان سنگک می شود و به یاد بوی ترمه ی خانوم بزرگ و قلیون و مزه انار دون کرده و صدای کت شلواری می افتد و دیدگانش از اشک تر می‏شود. چون بدینجا رسید شیخ سکوت کرد و دهان از گفتار ببست و آفتابه اش را برداشت و به سمت مبال روانه شد. مریدان پرسیدند هفتمین مرتبت چیست؟ نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت: هفتم را  هر کس خودش می نویسد....

پا ورقی 1: در پایان بایستی متذکر شوم که این متن از قول یه فراری کور و کچل است که به سبب نوستالژی شدید خود کمتر بینی و دیگران بزرگتر بینی(همان مرغ همسایه غاز است خودمان) هموطنان خویش را مرغ های ماشینی فرض کرده و آن دست و پا دراز های فرنگی را مرغ لاری رنگ وا رنگ...!!
پاورقی 2: احیانا منظور نویسنده از خونسرد و مامانی همان نیمه عریان های بی تفاوت به چشمان هیز شیطانی و بیشتر متوجه ظاهر آراسته بوده است که برای حفظ ظاهر هم که شده به شدت میکوشند که خود را از کور و کچل ها جدا کنند تا مگر از کور و کچلی آنها چیزی به آنها سرایت کند...!!(ما که باور کردیم شما هم بفرمایید.)


پیام رسان

+ اگر امشب باران را به چشم دیدید به یاد بیابان هم باشید...



+ دوستان ما عازم تربت مقدسیم، حلال بفرمایید! ان شاءالله نایب زیاره ایم...

+ سلام زیارت هاتون قبول، دوستان التماس دعای مخصوص دارم، واسه مریض میخوام؟!...

+ خوش به سعادتشون تون مون

+ و عجل فرجهم فراموش نشه انشاالله

+ ما هم تبریک عرض میکنیم

+ برادرا شرمنده ام که خیلی اهل پیغام نیستم ولی پیام های دوستان رو میخونم.خوش باشید

+ سلام به دوستان

مشخصات مدیر وبلاگ
 
رادیان[102]
 

جاذبه خاک به ماندن میخواند،و آن عهد باطنی،به رفتن... . عقل،به ماندن میخواند،و عشق به رفتن... . و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود. «شهید سید مرتضی آوینی»


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
عرفان های سکولار ، عید پوریم یا جشن ایرانی کشی ، غروب استکبار، افول غرب، موج اسلام خواهی ، غرور انسان ، فدک و فاطمه ، فقر خبری ، فیس بوک، شبکه اجتماعی، حزب الله سایبر ، قا ، گناه، استغفار، غفلت، امام خامنه ای ، لاریجانی ، لنکرانی ، مادر، فاطمه، ام البنین ، مشت ، مصر ،تونس ،لیبی ،یمن ،بحرین ،موج بیداری اسلامی ،حقوق بشر ،حضرت آ ، مهاجرت، فرنگ، نوستالژی ، ناتوانی غرب ،هتاکی به اسلام ،اسلام هراسی ، نظم نوین جهانی ، نمایندگی، انتخابات، امام سید علی ، هنر، هنر متعهد ، ورزش و سیاست ، وظیفه، انتخابات ، وقف دانشگاه آزاد ، ولایت غدیر ، آزادی بیان، آزادی رسانه، تبعیض، آزادی ، آل اسحاق ، آیة الکرسی، ، ابوترابی ، اسراییل، ، اسراییل، امام، قدس، مطهری ، اسناد ویکی لیکس ، اقتصاد ، اقتصاد مقاومتی ، الهام ، امام خامنه ای ، امام خامنه ای، انحراف، دولت ، امام صادق، شیعه، سنی ، امام، انقلاب، نا اهلان ، امنیت سایت و وبلاگ ، انتخاب، انتخابات، امام سید علی، ، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ، ایران ،جنبش عدم تعهد ،NAM ، باز هم ورزش سیاسی ، باهنر ، پیراهن عثمان نظم نوین جهانی ، جلیلی ، جهاد اقتصادی ، حسن عباسی، شبکه اجتماعی، زندگی دوم ،فضای سایبر ، حضرت آقا، جوامع بشری، بندگی ، حق معیار است ، حقوق ، حماسه، اقتصاد، سیاست، امید، شعار سال ، خبر جدید ، دل نوشته ، سربازی ، سرکاری ، دهه فجر، وحدت، بصیرت، قوانین تاریخ و طبیعت ، رجب ، حلقه ، مشا ، ظهور ، روحانی ، زاکانی ، زمامداری، حاکم، حکومت اسلامی ، سیاسی ، شهید مطهری، فقه سیاسی، ولایت مطلقه فقیه ، شهید، وبلاگ ، شیخ الازهر ، عاشورا ،
صفحات اختصاصی
 
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ