90/9/27
1:30 ع
بعضی کسان میگویند در هنر متعهد ، کلمه اول با کلمه دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد است و متعهد یعنی زنجیر شده. این دو چگونه با هم میسازند؟!
این یک تصور است ،البته تصور درستی نیست. بحث تعهد و مسئولیت هنرمند ، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمیگردد. بالاخره یک هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد یک انسان است. انسان که نمیتواند مسئول نباشد. اولین مسئولیت هنرمند در مقابل انسان هاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم متعهد است، اما مسئولیت بزرگ هنرمند در قبال انسانهاست.
ما نباید به ذهن و دل جوان چیزی را بدهیم که او را به سمت گناه و فساد میلغزاند. این غیر از آزاد گذاشتن فکر برای انتخاب در مسئله ای است. شما میدانید که مسائل احساساتی به کسی فرصت انتخاب نمیدهد. انسان را به سمتی میکشاند، بدون اینکه قدرت انتخاب داشته باشد. اینها را من نمی پسندم.
اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمیشود هر چیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف اینکه او نشسته و به حرف های ما گوش میدهد.
(بیانات در جمع اصحاب فرهنگ و هنر و اندیشه80/5/1 )
بیانات و نظرات دقیق و هوشمندانه امام سید علی در مورد هنر هم ،عقل هر اندیشمندی را به حیرت وا می دارد که مگر میشود یک نفر تا این اندازه در زمینه های مختلف صاحب نظر و اندیشه باشد!! ولی حالا که شده...
90/9/18
7:44 ع
آسیب شناسی معنویتهای سکولار
عرفانهای سکولار غیر بومی، گرفتار آسیبهای متعددند که به اختصار اشاره میشوند:
1-غیر ممکن بودن کشف سلوک
کشف راههای رسیدن به مقامات عرفانی برای انسانهای متعارف، به جهت طی نکردن مسیر، شدنی و ممکن نیست و نباید حالتها و ذوقیات معنوی برای پارهای از انسانها سبب شود تا طریقت ساختگی بشری در قالب عرفان به مردم ارائه گردد. این مسیری است که تنها خداوند متعال میتواند به انسانهای کامل نشان دهد.
به تعبیر قرآن: «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلم و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم» یعنی: «خدا به وسیله آن(نور و کتاب) کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت راهنمایی میکند، و آنان را به توفیق خود از تاریکیها (ی جهل، کفر، شرک. نفاق) به سوی روشنایی(معرفت، ایمان و عمل صالح) بیرون میآورد، و به جانب راه راست هدایت میکند.»
و همچنین خداوند سبحان در سوره ابراهیم میفرماید: «و ما لنا نتوکل علی الله و قد هدینا سبلنا و لنصبرن علی ما ءاذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلون» یعنی: «چرا بر خدا توکل نکنیم، و حال آن که او راه ما را به ما بنمود؟ و ما بر آزاری که به ما میرسانید صبر خواهیم کرد و توکل کنندگان بر خدا توکل کنند.» بر این اساس، حق تعالی، راه هدایت و فرقان را به انسانها معرفی میکند، تقوا تنها مسیری است که انسان را به سلوک و کشف حقیقت نایل میگرداند و راه رسیدن به تقوا نیز عبارت از ایمان به خدا و عمل به آموزههای دینی است. همچنان که خداوند متعال در سوره انفال میفرماید: «یا ایها الذین ءامنو إن تتقو الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم» یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از خدا بترسید شما را بصیرت شناخت حق از باطل دهد و گناهانتان را بزداید و شما را بیامرزد، که خدا صاحب فضل و کرمی بزرگ است.»
2-اثبات ناپذیری مدعیات عرفانهای سکولار
اصول و مدعیات عرفانهای سکولار و غیر الهی با هیچ روش معرفتی اعم از عقلی و تجربی و دینی اثبات پذیر نیستند. برای نمونه: وقتی فرقه یوگا ادعا میکند که انسان، هفت کالبد دارد و مراکز انرژی بدن، هفت چاکرا است و انسان دارای نادیهای بی شماری یا سه نادی اصلی است؛ صرفاً مدعیات بی دلیلی را مطرح میکند که نه با شیوه منطقی اثبات میشوند و نه با روش تجربی، نه میتوان مهر صحت بر آن نهاد و نه وحی آسمانی بر تأیید آن نازل شده است؛ اگر رهبران این مکاتب هم ادعای شهودی کنند، ثابت نکردهاند که به چه دلیل، شهود آن ها، از خطای خیال متصل، مصون بوده است. شاید که خیال متصل، یعنی: ذهنیات آنها به جای خیال منفصل و جهان باطنی نشسته است و گمان کردهاند، شهود واقعی نصیب آنها شده است.
3-تناقض تکنیک ها
تکنیکها و تمرینهای جریانهای معنویت گرای غیر الهی به جهت تناقضها و تهافت هایشان، غیر قابل اعتمادند. برخی از آنها بر سکوت و دستهای بر تکلّم، عدهای بر ریاضتهای دشوار و پارهای بر پرخوری و بهره بردن از لذّات دنیوی توصیه میکنند و هر یک از این توصیههای تضاد را روشهای سلوک و معنویت میدانند. انسانی که میخواهد در مسیر سلوک قرار گیرد و به معنویت برسد و نمیداند از چه مسیری باید برود، وقتی با تمرینها و تکنیکهای گوناگون و متضاد مدعیان عرفان و تصوف، برخورد میکند، گرفتار سردرگمی و دچار حیرت میشود. این توجیه که افراد مختلف با استعدادهای گوناگون به روشهای متفاوتی نیاز دارند، زمانی صحیح است که روشها اولا متضاد نباشند ثانیا برگرفته از انسان شناسی جامعی باشد که بدون وحی حاصل شدنی نیست. پس آیینهای غیر وحیانی در ارائه سلوک معنوی انسانها ناتوان هستند.
4-انحصار کارکرد دنیوی
به فرض، پارهای از فواید جسمانی، عصبی و روانی بر جریانهای مدعی معنویت مترتب شود یا در درمان برخی مشکلات روانی مانند: افسردگی و کاهش دردها موثر باشند، ولی آیا این مقدار کارکرد یوگا، اکنکار یا فرقههای دیگر، که از هرچیز دیگری حتی از طریق مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی یا گوش دادن به موسیقی ممکن است، همان عرفانی است که سلوک الی الله و قرب الهی را به ارمغان میآورد؟! بسیار مایه تعجب است که این جریان ها، آن قدر عرفان را تنزل دادهاند که آن را با حالتهای توهم زا یکسان تلقی کرده اند.
مدلهای مختلف عرفانهای سکولار را باید به هستی شناسی آنها مبتنی کرد. اگر هستی شناسی مکتبی، به مادیات و جهان طبیعی و دنیوی منحصر گردد، طبیعتاً، هدف و غرض آنها نیز به آرامش روانی و این جهانی منحصر گردد؛ در حالی که هستی شناسی اسلام و شرایع آسمانی، معتقد به جهان وسیع تری از ماده است و بر این اساس، هدفی گسترده تر از آرامش دنیوی را دنبال میکند.
5-تعارض با اسلام
آموزهها و اعتقادات عرفانهای سکولار و معنویتهای نوظهور با اعتقادات دینی و اسلامی در تعارض است؛ برای نمونه: اُشو، خدا را تنها یک تجربه معرفی میکند. همچنین بودیسم و برخی عرفانهای شرقی، وجود شخصی خداوند متعال را نادیده میگیرند و به جای حیات پس از مرگ به تناسخ معتقدند و یا برخی از آموزههای آنها با دستورات اسلامی مانند: توبه و زهد و سایر احکام شرعی منافات دارند.
6-اعتقاد به تناسخ
تناسخ یکی از اعتقادات مشترک میان عرفانهای سکولار و معنویتهای نوظهور است. بحث این است که آیا نفس حیوانی و انسانی تنها به یک بدن، تعلق میگیرد و پس از مرگ به جهان دیگر میرود یا این که پس از مرگ میتواند به حیات دنیوی خود در بدن یا جسم دیگری ادامه دهد؟ طرفداران تناسخ به دیدگاه دوم باور دارند؛ یعنی: وقتی نفس با مرگ از بدن خود جدا شد، به صورت پی در پی میتواند در بدنهای دیگر انسانی یا حیوانی یا نباتی و یا جمادی تعلق یابد. این عقیده با براهین عقلی و آیات قرآنی منافات دارد.
خداوند سبحان در آیه شریفه میفرماید: «الله یتوفی الانفس حین موتها والتی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیهاالموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون» یعنی: «خدا جانها را به هنگام مردنشان میگیرد، و نیز جان کسانی را که در خواب خود نمرده اند. جانهایی را که حکم مرگ برآنها رانده شده نگه میدارد و دیگران را تا زمانی که معین است باز میفرستد. در این عبرت هاست برای آنهایی که میاندیشند.» واژه توفی، به معنای رجوع به خداوند سبحان پس از مرگ و عدم رجوع به جهان دنیا است و حتی در آیات دیگری میفرماید: «وقتی جهنمیان تقاضا میکنند که به دنیا برگردند، پاسخ این است که تا قیامت در برزخ ماندگارید.» «حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون، لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» یعنی: «چون یکیشان را مرگ فرا رسد، گوید:ای پروردگار من، مرا بازگردان، شاید، کارهای شایستهای را که ترک کرده بودم به جای آورم. هرگز. این سخنی است که او میگوید و پشت سرشان تا روز قیامت مانعی است که بازگشت نتوانند.»
علاوه بر دلایل قرآنی، میتوان از طریق روش عقلی نیز به ابطال تناسخ پرداخت؛ زیرا لازمه قول به تناسخ، اجتماع دو نفس در بدن واحد است؛ یکی، نفسی که بدن با قابلیت و استعدادی که پیدا میکند، ظرفیت دریافت فیض الهی را مییابد و دارای نفس میشود و دیگری، نفسی است که از بدن دیگری به این بدن منتقل شده است و وجود دو نفس در بدن واحد با وحدت شخص هر انسانی که بالبداهه درک میشود، منافات دارد. این اشکال با پذیرش حرکت جوهری، تقویت میشود؛ زیرا وقتی بدن با حرکت جوهری، سیر تکاملی خود را طی میکند، به مرحلهای میرسد که قابلیت دریافت نفس را مییابد و در این حالت اگر نفس دیگری به او تعلق یابد، اجتماع دو نفس در بدن واحد لازم میآید، که محال است.
7-اصالت نداشتن عرفانهای سکولار
عرفانهای سکولار، معجونی از ادیان و مکاتب و علوم مختلف است؛ هیچ یک از این مکاتب، اصالت نداشته و با بهره گیری از ادیان و علوم مختلف به ویژه روان شناسی به دست آمدهاند مانند: آموزههای رام الله یا کریشنا مورتی و سای بابا که ترکیبی از اسلام و روان شناسی و ادیان هندیاند. یکی از قرائنی که بی اصالتی این فرقهها را نشان میدهد، بهره گیری آنها به ویژه عرفان سرخ پوستی از ابزاری مانند: سحر و جادو و مصرف گیاهان و داروهای توهّم زا و مواد مخدر است. آیا با این گونه توصیهها و مصرف مواد مخدر و الکلی میخواهند به کشف حقیقت برسند؟! این سلوک نه تنها کشف الهی نیست که حتّی کشف مثالی شیطانی هم نیست؛ در حالی که قرآن با روشهای شریعت محور میخواهد انسان را به کشف حقیقی برساند؛ به مقامی برسد که درک کند که همه موجودات تسبیح گوی الهی هستند.
به تعبیر قرآن: «تسبح له السماوات السبع و الارض و من فیهن و إن من شیء إلا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا» یعنی:« هفت آسمان و زمین و هر چه در آن هاست تسبیحش میکنند و هیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی میستاید، ولی شما ذکر تسبیحشان را نمیفهمید. او بردبار و آمرزنده است.»
90/8/8
1:33 ع
انتخاباتی دیگر در راه است و دوباره بار مسئولیتی را بر دوشمان احساس میکنیم. مسئولیتی بزرگ در قبال امام، انقلاب، مردم و خصوصا اسلام...
یک وظیفه از نظر استاد شهید:
اساسا شناخت اشخاص و میزان صلاحیت آنها و حدود شایستگی و وابستگی آنها به اسلام و حقایق اسلامی، خود یک وظیفه است و غالبا ما از این وظیفه خطیر غافلیم.
و یک راه حل از قول حضرت امیر(علیه السلام) :
"هرگز حق را نخواهید شناخت و به راه راست پی نخواهید برد مگر آن کس که راه راست را رها کرده بشناسید." خطبه147 نهج البلاغه
باشد که شانه خالی نکنیم از زیر بار مسئولیتی که سنگینی اش بیشتر بر دوش امت حزب الله است و خصوصا افسران جوان سایبری...!!!
والسلام علی من اتبع الهدی
90/8/8
1:23 ع
عرفانهای سرخ پوستی و آمریکایی
آیینهای آمریکایی، دسته دیگری از فرقههای معنویت گرا و سکولار میباشد که در ایران معاصر مطرح شده اند. این فرقهها عبارتند از: «عرفان سرخ پوستی و عرفان اکنکار»، توضیح مطلب این که عرفانهای آمریکایی از روزگاران قدیم در آمریکای جنوبی به ویژه در مکزیک شکل یافته؛ ولی بعد از جنگ جهانی دوم توسعه پیدا کردند.
آیینهای سرخ پوستی در اشکال گوناگون تولتک(دون میگوئل روئیز)، سو(گوزن سیاه متولد 1862)، ساحری(کارلوس کاستاندا 1935) مطرح گردیده است. اندیشههای سرخ پوستی بیشتر به توصیههای اخلاقی میپردازند و به اعتقادات مربوط به خدا و آخرت کاری ندارند و با استفاده از گیاهان دارویی و حالات توهم زا، انسانها را از واقعیتها دور میسازند.
عرفان منحرف کوئیلو
«پائولوکوئیلو» یکی از نویسندگان معاصر آمریکایی با بهره گیری از عرفان سرخ پوستی به ترویج عشق و محبت و معنویت سکولار میپردازد. کوئیلو 1947 در برزیل به دنیا آمد پس از مشکلات متعدد با خانواده و تحصیل، جنبشهای هیپی گری و مارکسیستی و بحران معنویت و مذاهب گوناگونی، مانند: کریشنا، بودا، یوگا، هندو و الحاد را تجربه کرد و سالها با مواد مخدری چون کوکائین، مواد روان گردان، مسکالین، ماری جوانا سرگرم بود. «کوئیلو» با استفاده از مذاهب مختلف و با بهره گیری از رمان و عرفان و سیاست به تألیف آثاری چون: مکتوب، کوه پنجم، کیمیاگر، راهنمای دلاور نور، دومین مکتوب، عطیه برتر، شیطان و دوشیزه پریم پرداخت. وی به دعوت برخی عناصر فرهنگی جریان اصلاحات در سال 1379 شمسی به ایران سفر کرد.
اکنکار
عرفان اکنکار، یکی دیگر از عرفانهای نوظهور و سکولار آمریکایی است که توسط «پال توئیچل» متوفای 1971 پدید آمد. وی علاوه بر برگزاری کارگاههای آموزشی برای سفر روح در کالیفرنیا، در سال 1970 موفق به تأسیس موسسه اکنکار شد. بعد از «توئیچل»، «سری داروین گرایس» در سال 1971 تا 1981 و سپس «سری هارولد کلمپ» استاد حق در قید حیات شدند. «کلمپ» در سال 1969 توسط «توئیچل» به مقام اک رسید. هدف اکنکار قادر ساختن انسان برای سفر روح و ترک کالبد فیزیکی است و در نهایت رسیدن است؛ البته انسان در این سفر از مسیر زمان میگذرد. عنصر تفکر و نور و صوت در اکنکار نقش موثری دارند. مهم ترین اشکال اکنکار این است که بدون وحی و طریقت الهی میخواهد مسیر زمان را طی کند در حالی که اگر هم با شهود، مسیری را دریابند باز احتمال خطای شهود و خلط میان خیال متصل با منفصل وجود دارد.
معنویتهای فرا روان شناختی
معنویتهای فراروان شناختشناختی، دسته دیگری از معنویتهای سکولار هستند که متأسفانه مدتی است در ایران گسترش پیدا کرده اند. این فعالیتها با بهره گیری از روشهایی همچون: معنا درمانی، هاله بینی، ان.ال.پی، هیپنوتیسم، مدیتیشن و چندین عنوان دیگر انجام میگیرد. این معنویتها پس از جنگ جهانی دوم در پی تحقیقاتی که برای کنترل سربازان در مسکو و سپس در اروپا انجام گرفت، مطرح شد. این تحقیقات توسط «استراندوم» و «شرویدر» در کتاب «اکتشافات روانی در پشت پرده آهنین» در سال 1970.م در آمریکا منتشر شد. تاکنون هیچ یک از ادعاهای هاله بینی، کف شناسی، چهره شناسی، مدیتیشن(شناسایی بخش ناشناخته وجود انسان)، ان.ال.پی(برنامه ریزی عصبی- زبانی برای ارتباط برتر)، هیپنوتیزم(خواب مصنوعی) با روش علمی اثبات نشده است.
90/8/2
2:2 ع
معرفی برخی از معنویتهای سکولار
گروههای مختلفی به عنوان معنویتهای سکولار در ایران معاصر فعالیت میکنند. این گروهها را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: 1- عرفان التقاطی بومی یا تصوف فرقه ای؛ 2- آیینهای شرقی مانند: فرقههای چینی و هندی؛ 3- آیینهای آمریکایی؛ 4- معنویتهای فراشناختی؛ 5- عرفانهای دینی مانند: مسیحی و یهودی و زرتشتی و غیره.
فرقههای صوفیه التقاطی بومی بسیارند؛ ولی عناوین ذیل را میتوان فرقههای شایع در ایران دانست: 1- نعمت اللهی مونسیه؛ 2- نعمت اللهی صفی علی شاهی؛ 3- نعمت اللهی گنابادیه؛ 4- اویسیه؛ 5- اهل حق؛ 6- مکتب خاکساریه؛ 7- ذهبیه.
عرفانهای هندی مطرح در ایران نیز عبارتند از: 1- آیین هندوییسم؛ 2- آیین بودیسم؛ 3- سیک؛ 4- اشو؛ 5- سای بابا؛ 6- رام الله؛ 7- کریشنا؛ 8- یوگا.
یوگا
یکی از گروههای عرفانی هندی که در سالهای اخیر مطرح است، جریان یوگا است. یوگا به معنای پیوستن و مهارکردن است. یوگا؛ سابقه طولانی دارد ولی در قرن اخیر بیشتر مورد توجه واقع شده است. این مدل عرفانی، دارای شش ساحت است؛ زیرا معتقدند که انسان دارای هفت بدن و هفت چاکرا و مراکز انرژی است؛ هدف ادعایی یوگا از تمرینهای جسمانی و روحی، آرامش و تسلط روح بر بدن است.
اُشو
اُشو، نام رهبر یکی دیگر از گروههای عرفانی هند است. نام اصلی اُشو، «باگوان شری راجنیش» میباشد. تحصیلات اُشو در فلسفه بود. مدتی به آمریکا رفت و مریدانی پیدا کرد، ولی به دلایلی از آمریکا اخراج شد. اوشو کسی است که حتی یکی از کتابهای منسوب به خود را ننوشته است و تمام این کتابها که امروزه به نام وجود دارد مجموع سخنرا نیهای او است که در حدود 700 کتال میشود و به 300 زبان دنیا نیز ترجمه شده است و اینها همه در 30 سال اخیر اتفاق افتاده است. به اعتقاد نگارنده نام دیگر عرفان اوشو، عرفان سکس است؛ اوشو میگوید ازدواج دو زن و دو مرد با یکدیگر با وجود این که غیر علمی است، اما قابل قبول است. اوشو درباره عشق نیز میگوید: وقتی میگوییم عشق یعنی تمام ارکان ان از محبت تا سکس در نظر گرفته شود. البته اوشو به گونهای صحبت میکند که تمام ادیان الهی آن را قبول کنند؛ چرا که افکار خود را مخلوطی از تمامی ادیان کرده است.
رام الله
رام الله یکی دیگر از فرقههای هندی است. چگونگی پیدایش آن به تحولات در «ویشنو» برمی گردد، با این بیان که مذهب ویشنو با تاختن سلاطین غزنوی در قرن دهم میلادی به هندوستان، توسط «راماننده» مصلح هند تغییراتی یافت و نئوویشنوییسم پدید آمد. سپس یکی از مریدانش به نام «شیخ کبیر پانتیس» (متولد 1440 میلادی از پدر مسلمان و مادر ویشنوی و متوفای 1518 میلادی)، مذهبی ترکیبی از اسلام و ویشنو؛ یعنی رام الله(خدای ویشنو و خدای اسلام) را به وجود آورد. فرقهای به نام رام الله در ایران توسط شخصی به نام پیمان فتاحی با عنوان «ایلیا.رام الله» در دهه هفتاد با اعتقاد به ضرورت تولد دوباره و آموزشها و تعالیم حق و اسرار، در نشریه «هنر زندگی متعالی، تفکر متعالی و حرکت دهندگان» ظاهر گردید. فرقه رام الله، تمام ادیان را برابر میداند.
کریشنا مورتی
یکی دیگر از جریانهای عرفانهای سکولار، جریان کریشنا مورتی میباشد. کریشنا مورتی در جنوب هند در سال 1896 در خانوادهای برهمن به دنیا آمد و در سال 1986 در نود سالگی از دنیا رفت. تحصیلاتش در اروپا در رشته روانشناسی بود و به خودشناسی و آزاد سازی درونی و سفر روح اعتقاد داشت.
سای بابا
سای بابا، نام رهبر فرقه دیگر هندی است که بر پارهای از علاقه مندان به معنویت تأثیر گذاشته است. «سای بابا» در سال 1835 در حیدر آباد در خانواده برهمن به دنیا آمد و در 1918 میلادی از دنیا رفت. وی، تعالیمش را از کتابهای مقدس هندوها و اسلام گرفت و با تعالیم ساده اش و برخی امور خارق العاده که عدهای برای او ادعا میکنند، طرفدارانی یافته است. وی به اعتقادات هندو، مانند: تناسخ قائل بوده و بر ذکر خدا و توجه به عالم درون و عشق و برابری ادیان و مذاهب تأکید میورزید.
پیام رسان
جاذبه خاک به ماندن میخواند،و آن عهد باطنی،به رفتن... . عقل،به ماندن میخواند،و عشق به رفتن... . و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود. «شهید سید مرتضی آوینی»