89/9/10
8:13 ع
عید پوریم (مصداق بارز شادی صهیونیسم از ایرانی کشی و نسل کشی در ایران) چند هزار سال پیش در عصر خشایار شاه ،دربار ایران نخست وزیری با کفایت داشت به نام "هامان" که در تثبیت امپراتوری ایران در دوره ی هخامنشیان نقش بسزایی داشت. هامان به سبب تیزهوشی اش متوجه نفوذ یهودیان مکار در دربار ایران شده بود و در صدد بود جلوی آنها را بگیرد. پس از تلاش بسیار توانسته بود اعتماد خشایار را برای کنترل یهودیان ایران جلب نماید. یکی از این از این یهودیان نفوذی مرد ثروتمندی بود به نام "مردخوای" . این فرد برادر زاده ای داشت به نام "استر" که توانست با نیرنگ عمویش ، همسر خشایار را از میدان به در کند و خشایار را شیفته و دلباخته خود نماید و با وی ازدواج نماید. از آنجایی که اینها، هامان را دشمن اصلی خود می پنداشتند در صدد برآمدند خشایار را نسبت به هامان بدبین نمایند، استر از محبوبیت خود نزد خشایار استفاده کرد و بالاخره توانستند در حالت مستی حکم قتل وی و خانواده اش را از خشایار شاه بگیرند و او را به قتل برسانند. پس از قتل هامان مردخوای نخست وزیر شاه شد و پس از تثبیت جایگاه یهودیان در ایران توانست حمایت شاه را از یهودیان برای سرکوبی مخالفان و دشمنانشان در ایران و ممالک تحت سیطره ایران جلب نماید، و اقدام به دستگیری تمامی مخالفین در سرتاسر مملکت نماید. حدود 75000 نفر دستگیر شدند وبا دستور خشایار همه ی این هفتاد و پنج هزار نفر در روز 13 فروردین قتل عام شدند. پس از این اتفاق یهودیان و عمدتا صهیونیست ها این روز را "عید پوریم" یعنی روزی که قوم یهود از زیر بار ظلم دشمنانش رهایی یافته (البته به زعم خودشان) نامیدند و هر ساله این روز را جشن میگیرند و به حدی مشروب میخورند که مشاعر خود را از دست بدهند و دیگر فرق دوست و دشمن را متوجه نشوند. حال میبینید که با این سابقه ایرانی کشی توسط یهودیان آن هم در داخل ایران، چگونه نسبت به نقض حقوق بشر در ایران احساس نگرانی میکنند... و هر ساله برای این ایرانی کشی تاریخی جشن میگیرند و شادی میکنند... جالب اینجاست که این حادثه را به گونه ای تحریف کرده اند که نشانگر مظلومیت آنها باشد، همانگونه که حوادث تاریخی بسیاری به دست اینان در جهت مظلوم نمایی بنی اسرائیل تحریف شده است، و آنگونه که قرآن میفرماید یکی از بزرگترین ویژگی های بنی اسرائیل همین تحریف کردن هاست. والسلام علی من اتبع الهدی
89/9/8
7:31 ع
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم (انفطار 6)
ای انسان چه چیزی تو را در برابر خداوند مغرور ساخته است؟!
این انسان فریب خورده در پاسخ به مسئولیت خود، بی اساس ترین و باطل ترین حجت را دارد، همین مغرور است که بی اعتبار ترین عذر را برای وضعیت خود میتراشد، شدید ترین جهالت درباره خویشتن گریبانش را سخت گرفته است.
ای انسان چه چیزی تو را به گناهی که مرتکب میشوی جسور کرده است! و چیست سبب فریب خورده گی ات در برابر پروردگارت! به جهت چیست که که با هلاک ساختن نفس خود، انس و الفت پیدا کرده ای! آیا از درد گناهت بهبود نخواهی یافت! آیا از خواب گرانی که همه ی مشاعرت را ربوده است بیدار نخاهی گشت! آیا به خویشتن رحمی نخواهی کرد، همان رحمی که بر دیگران مینمایی! چه بسا کسانی را میبینی که در گرمای شدید آفتاب در زحمت است، برای او سایبان تهیه میکنی. یا مبتلا به دردی را میبینی که درد بدن او را گداخته است، از راه دلسوزی برای او گریه میکنی.
چه باعث شده که به درد خود صبر نموده ای و تحمل می ورزی! و چه چیزی تو را درباره نفس خویش که عزیزترین نفوس نزد توست، تسلیت داده است(که هرگز به فکرش نیستی). چرا بیم شبیخون زدن یک مصیبتتو را بیدار نمیکند، در حالی که با گناهانی که به درگاه خدا مرتکب شده ای، خود را در مراتب غضب های او به هلاکت انداخته ای.
پس با یک تصمیم، بیماری سستی و بی خیالی خودت را که در دلت راه یافته است، مداوا کن. با بیداری، خواب غفلتی را که چشمت را فرا گرفته است. مطیع خدا باش و با ذکر او انس بگیر. آن حالتت را در ذهن مجسم کن که از خدا روی گردانیده ای و خداوند روی به تو دارد و تو را به بخشش خود میخواند و تو را با فضل و احسانش میپوشاند، در حالی که تو از او روی گردان شده ای و به دیگری روی آورده ای.
پس با عظمت است آن خداوند قوی در حد اعلای کرامت. و چه شکسته و نا توانی تو ای انسان ضعیف! با این حال باعث جرات تو بر معصیت آن خداوند بزرگ چیست! در حالی که تو در پناه پوشش او قرار گرفته ای و در عرصه ی وسیع فضیلتش در حرکت و در گردش هستی.
- فرازی از خطبه ی 223 نهج البلاغه
والسلام علی من اتبع الهدی
89/9/5
8:12 ع
89/9/4
12:6 ص
عید ولایت آل علی مبارک
امشب شبه عیده غدیره، بزرگترین عید شیعیان علی(علیه السلام)، عیدی که همه ی پیامبران این عید رو جشن می گرفتن، عید الیوم اتممت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی، عید ولایت مردی که به قول حاج آقای سخنران امشب بیش از 300 آیه در موردش نازل شده، قربان مظلومیتتون که به قول خودتون که توی اون دم های آخر گفتین: من رو بعد از من خواهند شناخت.
از اینجا که بگذریم میرسیم به ساندیس امشب که به کوری چشم بعضی ها امشب از صدقه سر این نظام و انقلاب یکیش هم نصیب ما شد. ما هم به پیروی از بعضی از دوستان نی ساندیس رو نگه داشتیم تا فرو بکنیم توی چشم استکبار.
لامسب خیلی تیزه! نی ساندیس رو میگم؟! دلم واسه ی چشم استکبار میسوزه...!! چه دردی بکشد...؟؟
ولی نه؟! دل هیچ کس نباید به حال هیچ جای این استکبار بسوزد...!!
دلمون باید به حال خودمون و قربانی های این چشم دریده ها بسوزد که بعد از هزار و چهارصدو اندی سال که از ولایتعهدی علی و اولاد علی(علیهم السلام) میگذره هنوز هم عدالت علوی برپا نشده...؟!
به امید اون روزی که آخرین ولیعهد غدیر بتونه کار نا تمام اجدادش رو تموم کنه...
به آقا صاحب الزمان(روحی و ارواحنا فداه) هم این عید رو تبریک میگم
آقا فرموده بودی برای فرجتون خیلی دعا کنیم... خودتون هم دعا بفرمایید!
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
والسلام علی من التبع الهدی
89/9/2
1:48 ع
new order world
این اصطلاح چند سالی است که از سیاستمداران دنیای غرب شنیده میشود، شاید به نظر کمی قدیمتر این جمله بیشتر استفاده میشد ولی هنوز هم در دنیا منشاء اتفاقاتی است که تامین کننده ی منافع غربیان و صاحبان قدرت است.
منشاء پیدایش این شعار برمیگردد به اعتقادات مذهبی همین ها. البته اینها به ظاهر لامذهب هستند ولی در واقع اعتقاداتی دارند که نامش را مذهب هم گذارده اند ،نوعی مکتب شیطانی که طبق آن بایستی حکومت تمام جهان در دست اینها باشد و در واقع برقراری نظم نوین جهانی یعنی همین!؟
اینکه تمام دنیا بایستی تحت حکومت ما باشند و از ما دستور بگیرند و جیره خوار ما باشند.
انها می خواهند با برقراری نظم جدید در جهان تمام منابع مالی و معنوی دنیا را در اختیار بگیرند و به زعم خودشان دنیا را برای ظهور منجی آخرالزمان مهیا کنند.
چه مهیا کردنی؟!
ولی حقیقت این است که اینها میخواهند که دنیا به دست بگیرند تا همین منجی آخرالزمان نتواند جلوی اینها قد علم کند.
اعتقاد اینها به ظهور منجی شاید از خیلی از موحدین و مذهبی ها بیشتر باشد چرا که میخواهند از این حادثه عظیم هم به نفع خودشان سود ببرند و در واقع مسیر تاریخ را به نفع خودشان منحرف کنند، ولی باید بدانند که: *والعاقبه للمتقین*
والسلام علی من التبع الهدی
پیام رسان
جاذبه خاک به ماندن میخواند،و آن عهد باطنی،به رفتن... . عقل،به ماندن میخواند،و عشق به رفتن... . و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود. «شهید سید مرتضی آوینی»