89/9/8
7:31 ع
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم (انفطار 6)
ای انسان چه چیزی تو را در برابر خداوند مغرور ساخته است؟!
این انسان فریب خورده در پاسخ به مسئولیت خود، بی اساس ترین و باطل ترین حجت را دارد، همین مغرور است که بی اعتبار ترین عذر را برای وضعیت خود میتراشد، شدید ترین جهالت درباره خویشتن گریبانش را سخت گرفته است.
ای انسان چه چیزی تو را به گناهی که مرتکب میشوی جسور کرده است! و چیست سبب فریب خورده گی ات در برابر پروردگارت! به جهت چیست که که با هلاک ساختن نفس خود، انس و الفت پیدا کرده ای! آیا از درد گناهت بهبود نخواهی یافت! آیا از خواب گرانی که همه ی مشاعرت را ربوده است بیدار نخاهی گشت! آیا به خویشتن رحمی نخواهی کرد، همان رحمی که بر دیگران مینمایی! چه بسا کسانی را میبینی که در گرمای شدید آفتاب در زحمت است، برای او سایبان تهیه میکنی. یا مبتلا به دردی را میبینی که درد بدن او را گداخته است، از راه دلسوزی برای او گریه میکنی.
چه باعث شده که به درد خود صبر نموده ای و تحمل می ورزی! و چه چیزی تو را درباره نفس خویش که عزیزترین نفوس نزد توست، تسلیت داده است(که هرگز به فکرش نیستی). چرا بیم شبیخون زدن یک مصیبتتو را بیدار نمیکند، در حالی که با گناهانی که به درگاه خدا مرتکب شده ای، خود را در مراتب غضب های او به هلاکت انداخته ای.
پس با یک تصمیم، بیماری سستی و بی خیالی خودت را که در دلت راه یافته است، مداوا کن. با بیداری، خواب غفلتی را که چشمت را فرا گرفته است. مطیع خدا باش و با ذکر او انس بگیر. آن حالتت را در ذهن مجسم کن که از خدا روی گردانیده ای و خداوند روی به تو دارد و تو را به بخشش خود میخواند و تو را با فضل و احسانش میپوشاند، در حالی که تو از او روی گردان شده ای و به دیگری روی آورده ای.
پس با عظمت است آن خداوند قوی در حد اعلای کرامت. و چه شکسته و نا توانی تو ای انسان ضعیف! با این حال باعث جرات تو بر معصیت آن خداوند بزرگ چیست! در حالی که تو در پناه پوشش او قرار گرفته ای و در عرصه ی وسیع فضیلتش در حرکت و در گردش هستی.
- فرازی از خطبه ی 223 نهج البلاغه
والسلام علی من اتبع الهدی
پیام رسان
جاذبه خاک به ماندن میخواند،و آن عهد باطنی،به رفتن... . عقل،به ماندن میخواند،و عشق به رفتن... . و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود. «شهید سید مرتضی آوینی»